۰•● ❣ من الغریب الی الحبیب❣●•۰

۰•● ❣ من الغریب الی الحبیب❣●•۰
وبلاگ عاشقان امام علی ابن موسی الرضا
قالب وبلاگ

ولایت عهدی:

باری، چون حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: "همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیه السلام) ندیدم." پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: "تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم." حضرت فرمودند: "اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی." مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند:‌ "هرگز قبول نخواهم کرد." وقتی مأمون مأیوس شد گفت: "پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید." این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: "از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد." اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:16 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام بر تمام مسلمانان جهان و سرآمدِ همه آرزوهاي مني. از سمت مشرق مي وزي و همه بادها و بيدها در ياد تو گيسو شانه مي كنند؛ اي بادبان نجات! رضا گويان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه! مرا جرعه اي از سقّاخانه ات بنوشان و در رودخانه اي كه از پشت پنجره فولادِ تو تا آن سوي آسمان جاري است، زلال كن. مرا پَر و بال كبوترانه اي ببخش تا در طواف گنبد طلايي ات هفت بار، به نيّتِ هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با كبوتران بارگاهت رهاتر از نسيم تا فصلي از ارديبهشت آواز نياز و راز سر دهم. اي بالانشين كه دريچه هاي آسمان به سمت رواق هاي بارگاه تو باز مي شود! تشنه شفاعت خويش را پياله رضايتي ببخش و در سايه زيارتْ خواني اش، رضايش كن. اي آبروي آسمان و زمين! دل هاي شب زده ما را به نور ايمان شكوفا كن و با حرف و حديثِ خلوت و خدا آشنا! اي تمنّاي روشن آسمان! كمتر از آهوي بي پناه نيستم، مرا هم ضمانت كن! قول مي دهم از اين پس، دلْ سپارِ زيارتِ خلوت تو باشم و دلم را از هرچه جز خدا و تو پنهان كنم. به سراپرده خويشت بخوانَم و همصحبت كبوتران آستانه ات كن كه بي مدد عنايتِ تو در كوچه هاي تلواسه سرگردانم. اي غريب نواز! زخم هاي بي شماره ام به دست هاي نوازش تو محتاج است. بي پناهِ خويش را درياب!
نويسندگان
آخرين مطالب
آرشيو مطالب
اسفند 1392
بهمن 1392 دی 1392
امکانات وب