۰•● ❣ من الغریب الی الحبیب❣●•۰
وبلاگ عاشقان امام علی ابن موسی الرضا
قالب وبلاگ

به این باور رسیده ام

که؛

وقتی تو از یادم می روی، 

دنیا روی سرم خراب می شود!...

 

به سلیـمان جهـان،

از طرف مــور،

ســـلام...

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

 
[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:40 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

صحن حرم از نسیم پر بود

از پرپر یا کریم پر بود

خورشید دوباره بوسه می زد

بر چهره مهربان گنبد

گنبد پر از آفتاب می شد

آهسته غم من آب می شد

رفتم طرف ضریح او باز

تا پر شوم از هوای پرواز


اطراف ضریح گریه ها بود

دلهای شکسته و دعا بود


دلها همه زیر بارش اشک

مانند کبوتری رها بود

عطر گل یاس در دل من

عطر صلوات در فضا بود..

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:38 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

پرهای جبریل ، بال کفتراش

نوح و سلیمون جز زائراش

تو سقاخونش حس میشه که هست

دستای عباس ، کاسه طلاش …

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:35 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

چــند وقتـیسـت که ظــرف نبـاتـمـان خـالیست!

وچـایی مـی خورم و حســرت خـراسـان را

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:35 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

امن تر از حَرمت نیست ، همان بهتر که

کودکِ گمشده در صحن ِ تو پیدا نشود !!!

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:34 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

 


به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم

و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم

به روی شیشه کشیدم عکس یک گنبد

به پای شیشه نشسته رضا رضا کردم

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:33 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

گویند زیارت تو حج فقراست؛

بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»

سراینده : ؟؟

منبع : وبلاگ مرجان سرخ

مرجان سرخ

 
[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:28 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

شهادت امام:

 در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.

 

تدفین امام:

به قدرت و اراده الهی امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:18 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

اخلاق و منش امام:

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.

 یکی از یاران امام می‌گوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد."(5) یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید).(6) شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم."(7)

 شخصی به امام عرض کرد: "به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی‌رسد." امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت."(8)

 مردی از اهالی بلخ می‌گوید: "در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره‌ای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."(9)

 یاسر، خادم حضرت می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: "اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند: "به غذا خوردن مشغولند." و آن گرامی می‌فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود."»(10)

 یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: "من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجی راه را تمام کرده‌ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام." امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: "این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی."

 آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: "چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟" فرمود: "تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم."(11)

 امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی‌کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می‌داشتند.

 یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه‌ای دید و پرسید: "این کیست؟" عرض کردند: "به ما کمک می‌کند و به او دستمزدی خواهیم داد." امام فرمود: "مزدش را تعیین کرده‌اید؟" گفتند: "نه هر چه بدهیم می‌پذیرد." امام برآشفت و به من فرمود: "من بارها به اینها گفته‌ام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام می‌دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می‌کند مزدش را کم داده‌ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده‌ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ می‌فهمد که بیشتر پرداخته‌ای و سپاسگزار خواهد بود."»(12)

 خادم حضرت می‌گوید: «روزی خدمتکاران میوه‌ای می‌خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: "سبحان الله اگر شما از آن بی‌نیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید."»

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:17 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]

مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام:

امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."

امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر می‌باشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."

امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."

امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."

امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."

[ یک شنبه 8 دی 1392 ] [ 15:17 ] [ علی اصغر عبدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام بر تمام مسلمانان جهان و سرآمدِ همه آرزوهاي مني. از سمت مشرق مي وزي و همه بادها و بيدها در ياد تو گيسو شانه مي كنند؛ اي بادبان نجات! رضا گويان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه! مرا جرعه اي از سقّاخانه ات بنوشان و در رودخانه اي كه از پشت پنجره فولادِ تو تا آن سوي آسمان جاري است، زلال كن. مرا پَر و بال كبوترانه اي ببخش تا در طواف گنبد طلايي ات هفت بار، به نيّتِ هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با كبوتران بارگاهت رهاتر از نسيم تا فصلي از ارديبهشت آواز نياز و راز سر دهم. اي بالانشين كه دريچه هاي آسمان به سمت رواق هاي بارگاه تو باز مي شود! تشنه شفاعت خويش را پياله رضايتي ببخش و در سايه زيارتْ خواني اش، رضايش كن. اي آبروي آسمان و زمين! دل هاي شب زده ما را به نور ايمان شكوفا كن و با حرف و حديثِ خلوت و خدا آشنا! اي تمنّاي روشن آسمان! كمتر از آهوي بي پناه نيستم، مرا هم ضمانت كن! قول مي دهم از اين پس، دلْ سپارِ زيارتِ خلوت تو باشم و دلم را از هرچه جز خدا و تو پنهان كنم. به سراپرده خويشت بخوانَم و همصحبت كبوتران آستانه ات كن كه بي مدد عنايتِ تو در كوچه هاي تلواسه سرگردانم. اي غريب نواز! زخم هاي بي شماره ام به دست هاي نوازش تو محتاج است. بي پناهِ خويش را درياب!
نويسندگان
آخرين مطالب
آرشيو مطالب
اسفند 1392
بهمن 1392 دی 1392
امکانات وب